مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)

متن مرتبط با «تارا» در سایت مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15) نوشته شده است

اندیشه های سهراب سپهریِ جوان در چهار کتابِ اوّل (65) آوار آفتاب: تارا

  • اندیشه های سهراب سپهریِ جوان در چهار کتابِ اوّل (65) آوار آفتاب: تارادر گادامر از رابرت جِی. دوستال، ترجمه ی اصغر واعظی، به نقل از گادامر آمده است:در شعر[حتی] یک کلمه هم نیست که مراد از آن معنایش باشد. کلمه در شعر در عین حال خود را به درون خود پس می کشد تا از لغزیدن به نثر و بلاغتِ همراه با آن بپرهیزد.(ص218)این گفته هر چند که اغراق آمیز می نماید، حقیقتی را بیان می کند که بنده می خواهم در این نگاهِ کوتاه به شعر «تارا» از آن استفاده کنم. تارااز تارم فرود آمدم، کنار برکه رسیدم.ستاره ای درخواب طلایی ماهیان افتاد. رشته ی عطری گسست. آب از سایه ی افسوسی پر شد.موجی غم را به لرزش نی ها داد.غم را از لرزش نی ها چیدم، به تار برآمدم، به آیینه رسیدم.غم از دستم در آیینه رها شد: خواب آیینه شکست.از تارم فرود آمدم، میان برکه و آیینه، گویا گریستم.«تارا» یعنی چه؟ اگر بگویید: به من چه! نه تنها ناراحت نمی شوم، بلکه بهانه ای پیدا می کنم که خواننده ی این شعر را ناراحت کنم. معنی و مفهومِ «تارا» فقط به اندازه ی حضور و نقش اش در این شعر به خواننده اش مربوط می شود. این اندازه را خودِ متن، اگر خودبسنده باشد، تعیین می کند. خواننده، البته منظور بنده آن خواننده ی ادب خوان و ادب دوستی است که به اصطلاح خودمانی با علاقه و سلیقه ای که دارد در این باغ است، چنین خواننده ای، با تجربه و دانشِ معمولی اش هم می تواند بفهمد «تارا» در این متن چه کار می کند. فرهنگ لغت و دایرةالمعارف هم نمی خواهد. چرا؟ برای این که معلوم نیست، طبقِ فرمایشِ گادامر، که معنی ای که آن ها به خواننده می دهند به این متنی که پیش رو دارد بخورد. واژه ی «تارا» بیرون از این متن هر معنی ای که داشته باشد، وقتی که این متن با بی محلی از کنارش می گذرد و آن, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها