مغالطه ها یا خطاهای منطقی(29)

ساخت وبلاگ

مغالطه ها یا خطاهای منطقی(29)

 

29.Make your opponent look ridiculous (“lost in the laugh”)

 

طرف مقابل تان را مضحکه ی عام و خاص کنید. با شوخی کاری کنید که اصل موضوع فراموش شود. البته کاری نکنید که همه بفهمند که «کارتان از گریه گذشته است، به آن می خندید».

 

می گویند:

جعفر بن امیّه از امرای عبدالملک بن مروان بود. چون مصعب بن زبیر به حرب عبدالملک آمد، جعفر از او رویگردان شد و با مصعب یکی شد و تیغ روی عبدالملک کشید. چون مصعب کشته شد باز به ملازمت عبدالملک آمد.

عبدالملک گفت: لا أنعَمَ اللهُ بِک، چون از ما برگشتی و به دشمن ما پیوستی، باز چرا آمدی؟

گفت: من بر بیگانه شوم قدمم! و بارها این معنی را امتحان کرده ام، رفتم و کار او را ساختم و باز به ملازمت آمدم.

عبدالملک بخندید و از سرِ گناه او در گذشت.

 

می بینید که جنابِ عبدالملک به ظاهر با لطیفه ای ناچار شد از خیانتِ جعفر بن امیه بگذرد. بعید است آنقدر گاگول بوده باشد که زبان بازی و ریاکاری اش را نفهمیده باشد. از روی سیاست هم که بوده باشد، مهم این است که جعفر بن امیّه از این مخمصه جانِ سالم به در برده است.

 

از این ماجرا مسخره تر داستانی است که در موردِ معاویة بن ابوسفیان نقل می کنند. جالب است که بعضی از مریدانش از این ماجرا برای اثباتِ وجودِ اوجِ فضیلتِ صبر در او استفاده کرده اند و نفهمیده اند که چنین صبری برای کسی که در اوجِ کیاست بود، فقط نمایشی برای اثباتِ فضیحتِ سیاست بود. معاویه چرا از چنین فضیلتی در امور جدّی تر، آن هم مطابقِ آموزه های دینی اسلام، استفاده نکرد؟   

 

گویند:

 

معاویه سخت بردبار بوده است، چنانکه روزی مردی جوان- به وقتِ آنکه بار داده بود و همه ی بزرگان در پیش او حاضر بودند- درآمد با جامه ای ژنده و سلام کرد و در پیشِ او گستاخ بنشست و گفت: ای امیر من امروز به مهمی پیش تو آمده ام، اگر وفا کنی بگویم.

معاویه گفت: هر چه ممکن شود وفا کنم.

گفت: بدان که من مردی غریبم و زن ندارم و مادر تو شوی ندارد، او را به زنی به من ده تا من با زن باشم و او با شوهر، و تو را ثواب حاصل آید!

معاویه گفت: تو مردی جوانی و او زنی پیر است چنانکه در همه دهان او یک دندان نیست. تو او را به چه رغبت می کنی؟

گفت: بدانکه شنیده ام که او کپلی بزرگ دارد و من کپلِ بزرگ دوست می دارم.

معاویه گفت: واللهِ که پدرم نیز برای همین دوستش داشت و هم از این جهت به زنی کرد و او به جز این هنری نداشت. ولیکن... با مادرم بگویم اگر رغبت کند هیچ کس بدین دلالی از من اولیتر نیست!

و هیچ تغییری در او پدید نیامد و خشم نگرفت و همه ی مردمان اقرار دارند که از او حلیم تر نبود!

 

ادامه دارد

مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15)...
ما را در سایت مغالطه ها یا خطاهای منطقی(15) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : rezanooshmand بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 28 فروردين 1399 ساعت: 11:06